معنی sommation
sommation
جمع بندی، احضار می کند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با sommation
formation
formation
تَشکیل، آموزِش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
commotion
commotion
هَیَجان، ضَربِه مَغزی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Commotion
Commotion
هَیَجان، هَیاهو
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Summation
Summation
جَمع بَندی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Formation
Formation
تَشکِیل
دیکشنری انگلیسی به فارسی