معنی solvant
solvant
حلّال
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با solvant
suivant
suivant
بَعدی، دُنبال کَردَن، پِیرُو، دُنبالِه دار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
collant
collant
بی کِیفِیَّت، چَسبَندِه، چَسبان، چَسبناک، چَسبناکی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Solvent
Solvent
حَلّال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
solvente
solvente
حَلّ شَوَندِه، حَلّال
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
soltanto
soltanto
فَقَط
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
solvente
solvente
حَلّال
دیکشنری پرتغالی به فارسی
savant
savant
دانِشمَند، یاد گِرِفت، دانِشمَندانِه، فَهمیدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
volant
volant
پَروازان، پَرواز کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی