معنی s'élever
s'élever
برخاستن، برخیز، بلند ایستادن، مقدار داشتن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با s'élever
soulever
soulever
بُلَند کَردَن، بالا بُردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
prélever
prélever
مالیات گِرِفتَن، گِرِفتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
élever
élever
پَروَرِش دادَن، بالا بُردَن، تَولِید مِثل کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی