معنی se voûter
se voûter
قوز کردن، خم شدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با se voûter
se vanter
se vanter
اِفتِخار کَردَن، لاف زَدَن، بِه رُخ کِشیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
envoûter
envoûter
سِحر کَردَن، جادو کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی