معنی rougir
rougir
سرازیر کردن، سرخ شدن، قرمز شدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با rougir
rugir
rugir
غُرِّش کَردَن، غُرِّش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rugir
rugir
غُرِّش کَردَن، غُرِّش
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rugir
rugir
غُرِّش کَردَن، غُرِّش
دیکشنری پرتغالی به فارسی
réagir
réagir
وَاکُنِش نِشان دادَن، وَاکُنِش نِشان دَهَند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
réunir
réunir
جَمع کَردَن، گِردِ هَم آوَردَن، دُوبارِه مُتَّحِد کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rouvrir
rouvrir
بازگُشایی کَردَن، بازگُشایی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
router
router
مَسیر دادَن، رُوتِر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rouler
rouler
غَلتیدَن، رول کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rougeur
rougeur
قِرمِزی، سُرخی
دیکشنری فرانسوی به فارسی