معنی résolu
résolu
مصمّم، حلّ شد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با résolu
absolu
absolu
بی رَحمانِه، مُطلَق، کامِل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
désolé
désolé
بِبَخشید، مُتِأسِّفَم، پَشیمان، غَمگین، ویران
دیکشنری فرانسوی به فارسی