معنی résiduel
résiduel
باقی مانده
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با résiduel
residual
residual
باقی ماندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
residual
residual
باقی ماندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
residual
residual
باقی ماندِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
residueel
residueel
بِه طُورِ باقی ماندِه، باقی ماندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
résider
résider
سُکونَت داشتَن، ساکِن
دیکشنری فرانسوی به فارسی