معنی réserver
réserver
کتاب کردن، رزرو کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با réserver
préserver
préserver
حِفظ کَردَن، حِفظ کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
réserve
réserve
ذَخیرِه، رِزرو کُنید، شَرم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
déserter
déserter
تَرک کَردَن، بیابان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
observer
observer
مُشاهِدِه کَردَن، مُشاهِدِه کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
reservar
reservar
رِزِرو کَردَن، رِزرو کُنید، کِتاب کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
reservar
reservar
کِتاب کَردَن، کِتاب، رِزِرو کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Observer
Observer
ناظِر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
réservé
réservé
مَتین، رِزرو کُنید، مَحجوب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
reserve
reserve
ذَخیرِه، رِزرو کُنید، اِضافی
دیکشنری هلندی به فارسی