معنی repenser
- repenser
- دوباره فکر کردن، تجدید نظر کنید
واژههای مرتبط با repenser
repensar
- repensar
- دُوبارِه فِکر کَردَن، تَجدید نَظَر کُنید
repensar
- repensar
- دُوبارِه فِکر کَردَن، تَجدیدِ نَظَر کُنید
repentir
- repentir
- پَشیمانی، تُوبِه
repasser
- repasser
- اُتو کَردَن، آهَن
depender
- depender
- وابَستِه بودَن، بَستِگی دارَد
dépenser
- dépenser
- صَرف کَردَن، خَرج کَردَن، مَصرَف کَردَن
revender
- revender
- دُوبارِه فُروختَن، فُروش مُجَدَّد
reprender
- reprender
- سَرزَنِش کَردَن، تَوبیخ
depender
- depender
- وابَستِه بودَن، بَستِگی دارَد