معنی repasser
repasser
اتو کردن، آهن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با repasser
repousser
repousser
دَفع کَردَن، عَقَب راندَن، رَد کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
repenser
repenser
دُوبارِه فِکر کَردَن، تَجدید نَظَر کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ramasser
ramasser
گِرِفتَن، بَرداشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dépasser
dépasser
سِبقَت گِرِفتَن، تَجاوُز کُنَد، فَراتَر رَفتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
passer
passer
عُبور کَردَن، عُبور کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی