معنی réparer
réparer
اصلاح کردن، رفع کنید، ترمیم کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با réparer
séparer
séparer
جُدا کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
préparer
préparer
آمادِه کَردَن، آمادِه کُنَد، داماد شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
référer
référer
اِشارِه کَردَن، مُراجِعِه کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
répéter
répéter
تَمرین کَردَن، تِکرَار کُنید، تِکرار کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
repérer
repérer
مُشَخَّص کَردَن، نُقطِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
reparar
reparar
تَرمیم کَردَن، رَفع کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
reparar
reparar
تَرمیم کَردَن، تَعمیر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
réparé
réparé
مَرِمَّت شُدِه، تَعمیر شُدِه اَست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
égarer
égarer
جای خُود را گُم کَردَن، نابِجا، گُم کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی