benommen benommen بِه طُورِ گیج کُنَندِه، مات و مَبهُوت، سَرگَشتِه، گیج، گیج کُنان، مَبهُوت دیکشنری آلمانی به فارسی
nommer nommer مَنصوب کَردَن، تَعیین کُنید، نام گُذاشتَن، نامزَد کَردَن، نامگُذاری کَردَن دیکشنری فرانسوی به فارسی