معنی remanier
remanier
دوباره ترتیب دادن، تنظیم مجدّد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با remanier
remédier
remédier
دَرمان کَردَن، دَرمان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
romancier
romancier
رُمان نِویس
دیکشنری فرانسوی به فارسی
demander
demander
پُرس و جو کَردَن، بِپُرسید، پُرسیدَن، دَرخوٰاست دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
renier
renier
اِنکار کَردَن، اِنکار کُنَد، پَشیمان شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
manier
manier
اِستِفادِه کَردَن اَز، دَستِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
manier
manier
طَرزِ، راه
دیکشنری هلندی به فارسی