معنی réinstaller
réinstaller
جا به جا کردن، نصب مجدّد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با réinstaller
installer
installer
نَصب کَردَن، نَصب کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی