معنی réguler
réguler
تنظیم کردن، تنظیم کند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با réguler
régulier
régulier
مُنَظَّم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
reguler
reguler
مُنَظَّم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
réfuter
réfuter
رَد کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
reculer
reculer
بَرگَشتَن، بَرایِ حَرَکَت بِه عَقَب، عَقَب رَفتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
révéler
révéler
آشکار کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
résumer
résumer
خُلاصِه کَردَن، بَرایِ خُلاصِه کَردَن، مُختَصَر کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
résulter
résulter
نَتیجِه دادَن، نَتیجِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dégeler
dégeler
یَخ زُدایی کَردَن، آب شُدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
regular
regular
تَنظِیم کَردَن، مُنَظَّم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی