معنی réfuté
réfuté
رد شده، رد کرد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با réfuté
réputé
réputé
شُهرَت یافتَن، مَشهور، مَعروف، مُعتَبَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
réfuter
réfuter
رَد کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
résumé
résumé
خُلاصِه سازی، خُلاصِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
répété
répété
تِکرَاری، تِکرَار کَرد
دیکشنری فرانسوی به فارسی