معنی recharger
recharger
شارژ مجدّد، بارگذاری مجدّد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با recharger
décharger
décharger
بارگیری را مُتِوَقِّف کَردَن، تَخلِیَه، تَخلِیَه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Recharge
Recharge
شارژ مُجَدَّد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
recargar
recargar
شارژ مُجَدَّد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
charger
charger
بار دادَن، بار، بار سَنگین کَردَن، بارگُذاری کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی