معنی rebondir
rebondir
بازگشتن، جهش، پریدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با rebondir
Debonair
Debonair
جَذّاب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bondir
bondir
پَریدَن، پَرِش
دیکشنری فرانسوی به فارسی