معنی réaligner
réaligner
همراستا کردن، تنظیم مجدّد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با réaligner
réaliser
réaliser
دَرک کَردَن، مُتِوَجِّه شُدَن، دَست یافتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
aligner
aligner
رَد شُدَن، تَراز کَردَن، هَم راستا کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی