معنی réactif
réactif
پاسخگو، معرّف، واکنشی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با réactif
inactif
inactif
غِیرِ فَعّال
دیکشنری فرانسوی به فارسی
réaction
réaction
وَاکُنِش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
créatif
créatif
خَلّاق
دیکشنری فرانسوی به فارسی
proactif
proactif
فَعّال
دیکشنری فرانسوی به فارسی
reaktif
reaktif
وَاکُنِشی، وَاکُنِش پَذیر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
reaktif
reaktif
وَاکُنِشی، مُعَرِّف
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
reactief
reactief
وَاکُنِشی، وَاکُنِش پَذیر
دیکشنری هلندی به فارسی
reactie
reactie
وَاکُنِش، پاسُخ
دیکشنری هلندی به فارسی
actif
actif
فَعّال
دیکشنری فرانسوی به فارسی