معنی raviver
raviver
احیاء کردن، زنده کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با raviver
reviver
reviver
زِندِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gravier
gravier
دانِه های سَخت، سَنگریزِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
ravager
ravager
ویران کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
réviser
réviser
بازبینی کَردَن، تَجدید نَظَر کُنید، بازنِگَری کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
arriver
arriver
رِسیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
reavivar
reavivar
اِحیاء کَردَن، زِندِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
revivir
revivir
زِندِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
reavivar
reavivar
اِحیاء کَردَن، زِندِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rivivere
rivivere
زِندِه کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی