معنی rassis
rassis
کهنه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با rassis
rasis
rasis
نِژادپَرَست
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
drastis
drastis
شَدید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Bassist
Bassist
باسیست، نَوازَندِه بِیس
دیکشنری آلمانی به فارسی
massif
massif
عَظیم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
passif
passif
مُنفَعِل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
hassas
hassas
دَقیق، حَسّاس
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
tahsis
tahsis
اِختِصاص، تَخصِیص، سَهمیِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
massiv
massiv
بِه طُورِ عَظیم، جامِد، عَظیم
دیکشنری آلمانی به فارسی
passie
passie
شور و اِشتیاق، اِشتیاق
دیکشنری هلندی به فارسی