معنی purement
purement
به طور خالصانه، صرفاً
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با purement
durement
durement
بِه سَختی، سَخت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
impurement
impurement
بِه طُورِ ناخالِص، ناخالِص
دیکشنری فرانسوی به فارسی
hurlement
hurlement
زوزِه کِشیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rarement
rarement
بِه نُدرَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
âprement
âprement
خَشمگینانِه، بِه شِدَّت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
âcrement
âcrement
بِه طُورِ تُند، تَلخی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
jugement
jugement
حُکم، قِضاوَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sûrement
sûrement
قطعاً
دیکشنری فرانسوی به فارسی
puramente
puramente
بِه طُورِ خالِصانِه، صِرفاً
دیکشنری اسپانیایی به فارسی