معنی proscrire
proscrire
تحریم کردن، منع کردن، خارج از قانون اعلام کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با proscrire
prescrire
prescrire
نُسخِه نِوِشتَن، تَجویز کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Proscribe
Proscribe
تَحرِیم کَردَن، مَمنوع کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
proscrivere
proscrivere
تَحرِیم کَردَن، مَنع کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی