معنی proéminent
proéminent
برجسته
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با proéminent
prééminent
prééminent
بَرتَر، بَرجَستِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
prominent
prominent
بَرجَستِه، بِه طُورِ بَرجَستِه
دیکشنری هلندی به فارسی
prominent
prominent
بِه طُورِ بَرجَستِه، بَرجَستِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
prominente
prominente
بَرجَستِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
proéminence
proéminence
بَرجَستِگی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
prominente
prominente
بَرجَستِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
proeminente
proeminente
بَرجَستِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Prominent
Prominent
بَرجَستِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی