معنی produire
produire
تولید کردن، تولید کنند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با produire
produrre
produrre
تَولِید کَردَن، تَولِید کُنَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
reproduire
reproduire
تَولِید مِثل کَردَن، تَکثِیر کُنَند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
producir
producir
تَولِید کَردَن، تَولِید کُنَند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
traduire
traduire
تَرجُمِه کَردَن، تَرجَمَه کُن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
proibire
proibire
مَمنوع کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
produzir
produzir
تَولِید کَردَن، تَولِید کُنَند
دیکشنری پرتغالی به فارسی
réduire
réduire
کاهِش دادَن، کاهِش دَهَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
prédire
prédire
آشکار کَردَن، پیش بینی کُنید، پیش بینی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
predire
predire
آشکار کَردَن، پیش بینی کُنید، پیش بینی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی