معنی procureur
procureur
دادستان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با procureur
précurseur
précurseur
پیشِ رو، پیش ساز
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Procurer
Procurer
دَلّال، تَهیِّه کُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
procurar
procurar
جُستُجو کَردَن، بَرایِ جُستُجو
دیکشنری پرتغالی به فارسی