معنی prévenir
prévenir
جلوگیری کردن، جلوگیری کند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با prévenir
provenir
provenir
مَبدَع بودَن، بیا
دیکشنری فرانسوی به فارسی
prevenir
prevenir
جِلوگیری کَردَن، جِلوگیری کُنَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
prevenir
prevenir
جِلوگیری کَردَن، جِلوگیری کُنَد
دیکشنری پرتغالی به فارسی
préventif
préventif
پیش دَستانِه، پیشگیرانِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
prevenire
prevenire
جِلوگیری کَردَن، جِلوگیری کُنَد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
revenir
revenir
بَرگَشتَن، بَرایِ بَرگَشتَن، بازگَشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
prévoir
prévoir
پیش بینی کَردَن، اِنتِظار داشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی