معنی prélever
prélever
مالیات گرفتن، گرفتن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با prélever
s'élever
s'élever
بَرخاستَن، بَرخیز، بُلَند ایستادَن، مِقدار داشتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
préserver
préserver
حِفظ کَردَن، حِفظ کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
prever
prever
پیش بینی کَردَن، پیش بینی کُند
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
élever
élever
پَروَرِش دادَن، بالا بُردَن، تَولِید مِثل کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
prever
prever
پیش بینی کَردَن، پیش بینی کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی