معنی prééminent
prééminent
برتر، برجسته
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با prééminent
proéminent
proéminent
بَرجَستِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
prominent
prominent
بَرجَستِه، بِه طُورِ بَرجَستِه
دیکشنری هلندی به فارسی
prominent
prominent
بِه طُورِ بَرجَستِه، بَرجَستِه
دیکشنری آلمانی به فارسی