معنی précocité
précocité
زودرسی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با précocité
précipité
précipité
شِتابزَدِه، رُسوب می کُنَد، شیب دار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
préciosité
préciosité
اَرزِشمَندی، گِرانبَها
دیکشنری فرانسوی به فارسی
precocità
precocità
زودرَسی، زودرَس بودَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی