معنی praticien
praticien
عملگر، پزشک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با praticien
partición
partición
تَقسیم بَندی، پَارتِیشِن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
praticité
praticité
عَمَلی بودَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
praticità
praticità
عَمَلی بودَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی