معنی praticable
praticable
رانده شو، قابل اجرا
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با praticable
praticabile
praticabile
عَمَلی، قابِلِ اِجرا
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
impraticable
impraticable
عُبورناپَذیر، غِیرِ عَمَلی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
praticante
praticante
عَمَلگَر، پِزِشک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
praticante
praticante
عَمَلگَر، پِزِشک
دیکشنری پرتغالی به فارسی
praticare
praticare
تَمرین کَردَن، تَمرین کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی