معنی plainte
plainte
شکایت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با plainte
crainte
crainte
هِیبَت، تَرس
دیکشنری فرانسوی به فارسی
planter
planter
کاشت کَردَن، گیاه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
plaintif
plaintif
شاکی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
planten
planten
کاشت کَردَن، گیاهان
دیکشنری هلندی به فارسی
laine
laine
پَشم
دیکشنری فرانسوی به فارسی