معنی peindre
peindre
رنگ کردن، نقّاشی کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با peindre
teindre
teindre
رَنگ کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
feindre
feindre
تَظَاهُر کَردَن، تَظَاهُر کُن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
peintre
peintre
نَقَّاش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pendre
pendre
آویزان بودَن، آویزان کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
moindre
moindre
کَمتَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
éteindre
éteindre
خاموش کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
prendre
prendre
بَرداشتَن، گِرِفتَن، دَست گِرِفتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pendere
pendere
اُفتادَن، آویزان کَردَن، آویزان بودَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pedinare
pedinare
تَعقِیب کَردَن، ساقِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی