معنی peigner
peigner
شانه کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با peigner
peiner
peiner
زَحمَت کِشیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Aneigner
Aneigner
اِختِصاص دَهَندِه، تَصاحُب کُنَندِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
saigner
saigner
خون ریختَن، خونریزی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
aligner
aligner
رَد شُدَن، تَراز کَردَن، هَم راستا کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
soigner
soigner
پَرَستاری کَردَن، دَرمان، مُراقِبَت کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
designer
designer
طَرّاح
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Designer
Designer
طَرّاح، طَرّاحان
دیکشنری آلمانی به فارسی
paginer
paginer
صَفحِه گُذاشتَن، صَفحِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
designer
designer
طَرّاح
دیکشنری پرتغالی به فارسی