معنی paralysé
paralysé
فلج کننده، فلج شده
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با paralysé
paralyser
paralyser
مُتَحَیِّر کَردَن، فَلَج کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی