معنی ordre
ordre
نظم، سفارش دهید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با ordre
mordre
mordre
گاز گِرِفتَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tordre
tordre
پیچاندَن، پیچ و تاب، چَرخاندَن، چِلانیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی