معنی oralement
oralement
شفاهی، به صورت شفاهی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با oralement
moralement
moralement
بِه طُورِ اَخلاقی، اَز نَظَرِ اَخلاقی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
gravement
gravement
بِه شِدَّت، بِه طُورِ جِدّی، بِه طُورِ دَردناک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
oralmente
oralmente
شَفاهی، بِه صورَتِ شَفاهی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
amoralement
amoralement
بی اَخلاقانِه، غِیرِ اَخلاقی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
loyalement
loyalement
وَفادارانِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
localement
localement
بِه طُورِ مَحَلّی، بِه صورَتِ مَحَلّی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
normalement
normalement
مَعمولاً، بِه طُورِ مَعمول
دیکشنری فرانسوی به فارسی
voracement
voracement
حَریصانِه، با حِرص
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vocalement
vocalement
آوایی، بِه صورَتِ آوازی
دیکشنری فرانسوی به فارسی