معنی opposé
opposé
مخالف، مقابل
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با opposé
reposé
reposé
آرام، اِستِراحَت کَرد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
supposé
supposé
مَفروض، فَرض کَرد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
composé
composé
تَرکیبی، مُرَکَّب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
exposé
exposé
آشِکار، دَر مَعرِض
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Oppose
Oppose
مُخالِفَت کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
opposto
opposto
مُخالِف، مُقابِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
opporsi
opporsi
مُخالِفَت کَردَن، مُخالِفَت کُنَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی