معنی ondulation
ondulation
موجی بودن، موج دار شدن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با ondulation
ondulación
ondulación
مُوجی بودَن، مُوج دار شُدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
annulation
annulation
اِبطال، لَغو
دیکشنری فرانسوی به فارسی
modulation
modulation
مُدُولاسیون
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Insulation
Insulation
عایِق بَندی، عایِق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Modulation
Modulation
مُدُولاسیون
دیکشنری آلمانی به فارسی
Modulation
Modulation
مُدُولاسیون
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ondulazione
ondulazione
مُوجی بودَن، مُوج دار شُدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
adulation
adulation
چاپلوسی، تَحسِین
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Adulation
Adulation
چاپلوسی، تَحسِین
دیکشنری انگلیسی به فارسی