معنی onction
onction
تدهین، مسح کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با onction
fonction
fonction
عَمَلکَرد، تابِع
دیکشنری فرانسوی به فارسی
jonction
jonction
تَقَاطُع، مَحَلِّ اِتِّصال
دیکشنری فرانسوی به فارسی
inaction
inaction
عَدَمِ فَعّالیَّت، بی عَمَلی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fiction
fiction
داستان
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sanction
sanction
تَحرِیم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
section
section
بَخش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Section
Section
بَخش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Sanction
Sanction
تَحرِیم کَردَن، تَحرِیم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
diction
diction
دیکتِیشِن، دیکشِنِری
دیکشنری فرانسوی به فارسی