معنی oindre
oindre
مقدّس کردن، مسح کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با oindre
moindre
moindre
کَمتَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fondre
fondre
ذُوب شُدَن، ذُوب شَوَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rendre
rendre
اِرائِه دادَن، پَس دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
teindre
teindre
رَنگ کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tendre
tendre
لَطیف بودَن، مُناقِصِه، نَرم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
vendre
vendre
فُروختَن، فُروش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tondre
tondre
بُریدَن، چَمَن زَنی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
feindre
feindre
تَظَاهُر کَردَن، تَظَاهُر کُن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pendre
pendre
آویزان بودَن، آویزان کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی