معنی occupé
occupé
مشغول
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با occupé
accusé
accusé
مُتَّهَم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
acculé
acculé
گِرِفتار، گوشِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
occuper
occuper
اِشغال کَردَن، را اِشغال کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Occupy
Occupy
اِشغال کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
coupé
coupé
آراستِه، بُرِش دادَن، بُرِش خُوردِه، کوتاه شُدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی