معنی obliger
obliger
مجبور کردن، موظّف کردن، وادار کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با obliger
obligar
obligar
مَجبور کَردَن، زور، وادار کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
oublier
oublier
فَراموش کَردَن، فَراموش کُن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
obrigar
obrigar
وادار کَردَن، مُوَظَّف کَردَن، مَجبور کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
bloger
bloger
وِبلاگ نِویس، وِرَاثَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
Oblige
Oblige
مَجبور کَردَن، مُوَظَّف
دیکشنری انگلیسی به فارسی