معنی montrer
montrer
نشان دادن، برای نشان دادن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با montrer
contrer
contrer
مُقابَلِه کَردَن، شُمارندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
monter
monter
بالا بُردَن، بالا رَفتَن، سَواری کَردَن، صُعود کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
honorer
honorer
اِحتِرام گُذاشتَن، اِفتِخار
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mostrar
mostrar
نِشان دادَن، نِشان می دَهَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
centrer
centrer
مَرکَز قَرار دادَن، مَرکَز
دیکشنری فرانسوی به فارسی
konträr
konträr
مُخالِف، بَرعَکس
دیکشنری آلمانی به فارسی
démontrer
démontrer
نِشان دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mentorer
mentorer
راهنَمایی کَردَن، مُرَبّی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
modérer
modérer
مُعتَدِل کَردَن، مُتِوَسِّط
دیکشنری فرانسوی به فارسی