معنی meubler
meubler
تأمین کردن، تجهیز کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با meubler
sembler
sembler
بِه نَظَر رِسیدَن، بِه نَظَرِ می رِسَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
doubler
doubler
دُو بَرابَر کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
peupler
peupler
سَکَنِه گُذاری کَردَن، پُر جَمعِیَت کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mouler
mouler
قالِب دادَن، قالِب
دیکشنری فرانسوی به فارسی