معنی médication
médication
دارو
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با médication
dédication
dédication
تَقدِیم، فَداکاری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
méditation
méditation
مِدیتیشِن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
médiation
médiation
واسِطِه گَری، میانجیگَری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
abdication
abdication
واگُذاری، کِنارِه گیری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
indication
indication
نِشانِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
prédication
prédication
گُزارِه بَندی، مُوعِظِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Dedication
Dedication
تَقدِیم، فَداکاری
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Indication
Indication
نِشانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Abdication
Abdication
واگُذاری، کِنارِه گیری
دیکشنری انگلیسی به فارسی