معنی mastic
mastic
درزگیر، بتونه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با mastic
hastig
hastig
بِه سُرعَت، با عَجَلِه، شِتابزَدِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
Rustic
Rustic
روستایی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Caustic
Caustic
سوزانَندِه، سوز آوَر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
massif
massif
عَظیم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Spastic
Spastic
اِسپاستیک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
mistik
mistik
ماوَرایی، عِرفانی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
masticar
masticar
جَویدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
místico
místico
ماوَرایی، عِرفانی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Plastic
Plastic
پِلاستیکی، پِلاستیک
دیکشنری انگلیسی به فارسی