معنی marier
marier
ازدواج کردن، ازدواج کن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با marier
karier
karier
حِرفِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
manier
manier
اِستِفادِه کَردَن اَز، دَستِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
mariner
mariner
تُرشی اَنداختَن، مَرینیِت کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
varier
varier
تَغییر دادَن، مُتِفاوِت اَست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
parier
parier
ذین گُذاشتَن، شَرط بَندی، شَرط بَندی کَردَن، قُمار کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
manier
manier
طَرزِ، راه
دیکشنری هلندی به فارسی
garder
garder
نِگَه داشتَن، نِگَه دارید، نِگَهبانی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
morder
morder
گاز گِرِفتَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
amarrer
amarrer
پارک کَردَن، لَنگَر اَنداختَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی